صهبای عزیزم اگر چراغ این پست رو دیدید لطفا بخونیدش

ساخت وبلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام خواهرجان. خواستم بگم که حق دارید دلتون برنجه، چون شرایط تون خاصه و مادر تازه نی نی دار شده مراعات زیادی میطلبه. ولی بدونید که مایی که شما رو میخونیم میدونیم که این صحبتها در موردتون درست نیست. به نظرم شما ادبیات صحبت تون این شکلیه. به دلیل نگاه بالا به پایین نیستش. شما خودمونی صحبت می کنید و بی شیله پیله. منظورم اینه که احساس صمیمیت و نزدیکی شما با مخاطب هستش که باعث میشه این مدلی صحبت کنید. پس بعد یه کم تنفس و استراحت بیایین بازم برامون بنویسید. :)

ما بهتون دل بستیم و دلمون میخواد حرفهای مامان شیدا رو بخونیم. رفتن آدما باعث میشه آدم هعی تیکه تیکه قلبش و بسپاره بهشون. از یه جایی به بعد قلب آدم سنگی میشه ... شما نرید لطفا. خیلی ها رفتن. دلمون بهتون خوش بود عزیزم. معمولا کسایی که حرفی واسه گفتن دارن، بیشتر از این طرف و اون طرف اذیت میشن. این جا هم باز همین جوره. اون کامنتهای کینه ورزانه ای که توی وبلاگتون واستون مینوشتن همه اش به خاطر اینه که شرایطشون سخت بوده و فکر میکردن قدرت تغییرش و ندارن و حس این که حالا که شما از دید اونها تلپی خوشبختی افتاده وسط دامنتون، دق و دلی شون رو اونجا خالی می کردند. فارغ از این که تک تک آدمها سختی ها و دردهاشون رو نمی تونن به اشتراک بگذارن واگر از خوبی های زندگی شون میگن به معنای نداشتن مشکل نیستش. آدم خیلی حرفاشو نمیتونه بیاد اینجا بزنه، حتی اگر یه گوشه اش رو هم بگه، باز همون عده میان میگن واه واه عزیزم نا شکر نباش... پس عادت کردیم وقتی یکی وجه مثبت زندگی شو میگه بگیم عجب شانسی، عجب فلانی ...! شما که از سر تفریح و سرگرمی و وقت پر کنی نمی نوشتید خواهرجان. نیت آدما رو خدا میدونه. اثر وضعی حرفهامون هم به اون بر میگرده.

ببخشید زیاد و پراکنده نوشتم، نمیدونم اینجا رو میخونید یا نه. ولی بدونید که ما منتظر نوشته هاتون هستیم. :) و حتی دیدن روی ماه خودتون. 

به کمکتون احتیاج دارم بزرگواران (مطلب خصوصی نیست،برای گرفتن رمز کامنت بگذارید.)...
ما را در سایت به کمکتون احتیاج دارم بزرگواران (مطلب خصوصی نیست،برای گرفتن رمز کامنت بگذارید.) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ffiroozefam3 بازدید : 180 تاريخ : يکشنبه 25 اسفند 1398 ساعت: 3:58